مرگ ملک عبدالله
پادشاه عربستان به درک واصل شد
الهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
- ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۴۸
- ۵۴۲ نمایش
پادشاه عربستان به درک واصل شد
الهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
نشانه های مؤمن:
امیرالمؤمنین -علیه السلام- فرمودند:
المؤمن بِشره فى وجهه:
شادی مؤمن در چهره اوست؛
و حزنه فى قلبه:
و غُصه او در دلش پنهان است؛
أوسع شىء صدرا:
سینه اش از هر چیزی فراخ تر است (صبر و حوصله فراوان دارد) ؛
و أذل شىء نفسا:
و نفس او از هر چیزی خوارتر است (خودپسند و مغرور نیست) ؛
یکره الرفعة:
برتری جویی را زشت می شمارد؛
و یشنأ السمعة:
و با ریاکاری دشمن است؛
طویل غمه:
اندوه او طولانی است؛
بعید همه:
همت او بلند است؛
کثیر صمته:
سکوتش فراوان است؛
مشغول وقته:
وقت او با کار گرفته است؛
شکور:
شکرگزار است؛
صبور:
شکیبا و صبور است؛
مغمور بفکرته:
ژرف اندیش است (عمیق فکر می کند) ؛
ضنین بخلّته:
از کسی درخواست ندارد؛
سهل الخلیقة:
نرم خو است (خشن نیست) ؛
لیّن العریکة:
فروتن و متواضع است؛
نفسه أصلب من الصلد:
نفس او از سنگ خارا سخت تر است (مقاوم است) ؛
و هو أذلّ من العبد:
اما در دینداری از بنده خوارتر است.
[نهج البلاغة، حکمت333]
📢نامه امام خامنه ای ، به جوانان اروپا و آمریکای شمالی⬇
✅ در پی حوادث اخیر فرانسه صورت گرفت:
🌍 پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (khamenei.ir) متن این نامه را به شرح زیر منتشر کرد. متن این نامه علاوه بر فارسی به زبان های انگلیسی، عربی، آلمانی و فرانسه نیز در سایت
http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=28731
در دسترس است🌍
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنهای
۱۳۹۳/۱۱/۱
🔠برا دریافت متن به زبان های انگلیسی ، فرانسوی ،آلمانی و عربی ؛ به آدرس ذیل مراجعه کنید.
http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=28731
🌹در حد گسترده نشر دهید ، در تمامی گروه ها و فضاهای مجازی ، چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران🌹
رسول اللّه صلى الله علیه و آله :
حَقّاً لَم یَکُن لُقمانُ نَبِیّاً ، ولکِن کانَ عَبداً صَمصامَةً ، کَثیرَ التَّفَکُّرِ ، حَسَنَ الظَّنِ ، أحَبَّ اللّه َ فَأَحَبَّهُ ، وضَمِنَ عَلَیهِ بِالحِکمَةِ ، کانَ نائِماً نِصفَ النَّهارِ إذ جاءَهُ نِداءٌ : یا لُقمانُ ، هَل لَکَ أن یَجعَلَکَ اللّه ُ خَلیفَةً فِی الأَرضِ تَحکُمُ بَینَ النّاسِ بِالحَقِّ؟ فَانتَبَهَ فَأَجابَ الصَّوتَ ، فَقالَ : إن یُجبِرنی رَبّی قَبِلتُ ، فَإِنّی أعلَمُ إن فَعَلَ ذلِکَ بی أعانَنی وعَلَّمَنی وعَصَمَنی ، وإن خَیَّرَنی رَبّی قَبِلتُ العافِیَةَ ولمَ أقبَلِ البَلاءَ . فَقالَتِ المَلائِکَةُ بِصَوتٍ لا یَراهُم : لِمَ یا لُقمانُ؟ قالَ : لِأَنَّ الحاکِمَ بِأَشَدِّ المَنازِلِ وأکدَرِها یَغشاهُ الظُّلمُ مِن کُلِّ مَکانٍ یَنجو ویُعانُ وبِالحَرِیِّ أن یَنجُوَ ، وإن أخطَأَ أخطَأَ طَریقَ الجَنَّةِ ، ومَن یَکُن فِی الدُّنیا ذَلیلاً خَیرٌ مِن أن یَکونَ شَریفاً ، ومَن یَختَرِ الدُّنیا عَلَى الآخِرَةِ تَفتِنهُ الدُّنیا ولا یُصیبُ مُلکَ الآخِرَةِ . فَعَجِبَتِ المَلائِکَةُ مِن حُسنِ مَنطِقِهِ ، فَنامَ نَومَةً فَغُطَّ بِالحِکمَةِ غَطّا فَانتَبَهَ فَتَکَلَّمَ بِها ، ثُمَّ نودِیَ داوُدُ بَعدَهُ فَقَبِلَها ولَم یَشتَرِط شَرطَ لُقمانَ . . . وکانَ لُقمان یُؤازِرُهُ بِحِکمَتِهِ وعِلمِهِ ، فَقالَ لَهُ داودُ : طوبى لَکَ یا لُقمانُ ، اُوتیتَ الحِکمَةَ وصُرِفَت عَنکَ البَلِیَّةُ ، واُوتِیَ داوُدُ الخِلافَةَ وَابتُلِیَ بِالرَّزِیَّةِ أوِ الفِتنَةِ .
تاریخ مدینة دمشق : ج 17 ص 85 ، کنز العمّال : ج 14 ص 34 ح 37865 ؛ مجمع البیان : ج 8 ص 494 نحوه وراجع : نوادر الاصول : ج 1 ص 247 وتفسیر القمی : ج 2 ص 162 .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :
در حقیقت ، لقمان ، پیامبر نبود ؛ لیکن بنده اى بود مصمّم، اندیشه مند و با حُسن ظن . خدا را دوست مى داشت . پس خدا نیز او را دوست داشت و حکمت را بر او ضمانت کرد. وسط روز ، خوابیده بود که ناگهان به پذیرش خلافت ، فرا خوانده شد که : «اى لقمان! آیا مى خواهى که خداوند ، تو را خلیفه اى در روى زمین قرار دهد تا در میان مردم ، به حق ، داورى کنى ؟» . لقمان ، بیدار شد و در پاسخ گفت : «اگر پروردگارم مرا وادار کند، مى پذیرم؛ زیرا مى دانم که اگر با من چنین کند . یارى ام مى نماید و دانشم مى آموزد و از خطا نگاهم مى دارد. ولى اگر پروردگارم مرا مخیّر سازد، عافیت را مى پذیرم و بلا را نمى پذیرم» . فرشتگانى که نمى دیدشان ، با صدایى به او گفتند: اى لقمان! چرا چنین گفتى؟ گفت: «زیرا حکمران ، در سخت ترین و مشکل ترین مقام ، جاى گرفته که ظلم از هر طرف ، بر او احاطه دارد؛ [امکان دارد] خوار شود یا یارى گردد . اگر به صواب دا�
Khodadadhoseini.blog.ir